زبان خود را انتخاب کنید

pdf وضعيت بروسلوز در دام هاي اهلي ايران محبوب

توسط در مقالات حوزه دام و طیور و کشاورزی Tagged in بروسلوز, دام_های_اهلی 1270 دانلود

دانلود (pdf, 2.49 MB)

كتابچه_نهايي_شده_همايش_2 (38).pdf

قدمه بروسلوز يكي از مهم ترين بيماريهاي مشترك بين انسان و دام مي باشد كه اهميت جهاني داشته و بوسيله گونه هاي مختلف جنس بروسلا ايجاد مي گردد. صدمات اقتصادي اين بيماري در دام ها منحصر به سقط جنين، كاهش باروري و توليد شير و تداخل در برنامه توليد مثلي گله نبوده بلكه مانع تجارت بين المللي، منع فروش و صادرات فرآورده هاي آلوده دامي كه مسئله عمده اي در اقتصاد دولت ها به حساب مي آيند، مي گردد(1و2 .( در ايران ، اولين بار بروسلا ملي تنسيس از انسان در سال 1311 از كشت نمونه خون و در حيوانات در سال 1323 گزارش گرديد و متعاقب آن اولين برنامه مبارزه با بروسلوز دامي در سال 1346 تصويب گرديد. در اين مقاله مروري بر وضعيت بروسلوز در جمعيت هاي مختلف دام هاي اهلي ايران شده است. گاو براي اولين بار در ايران بروسلا آبورتوس توسط دكتر دلپي و دكتر كاوه در سال 1323 از جنين سقط شده گاو، به دنبال مطالعه اي بر روي گاوهاي شيري استان تهران در بخش بروسلوز موسسه تحقيقات واكسن و سرم سازي رازي جدا گرديد و از سال 1328 اولين مايه كوبي عليه اين بيماري در تعدادي از گاوداري هاي اطراف پايتخت ايران آغاز گرديد(3 .(برنامه مبارزه با بروسلوز گاوي در ايران شامل مايه كوبي گاوها در كنار آزمايش و كشتار دام هاي آلوده مي باشدطبق اعلام سازمان دامپزشكي كشور ميزان شيوع بروسلوز در جمعيت گاوهاي روستايي كشور در سال 73 و 82 به ترتيب 16/1 و 3/1 درصد بوده است. همچنين ميزان شيوع بروسلوز در جمعيت گاو داري هاي صنعتي و نيمه صنعتي در سال 73 و 82 به ترتيب59/0 و 3/0 درصد تعيين گرديده است(4 .( بروسلا آبورتوس در ايران علاوه بر گاو و گاوميش، از اسب و خوك هم جدا شده است، تاكنون تمامي موارد بروسلوز انساني در ايران مربوط به آلودگي با بروسلا ملي تنسيس بوده و تنها يك مورد بايوتايپ 5 بروسلا آبورتوس از يك مادر و نوزادش جدا شده است(5 .( بايوتايپ هاي 3 ، 6 و تا حد كمتري 5 و 9 بروسلا آبورتوس در گاو شايع بوده، و بايوواريته هاي 1 ، 2 و 4 نيز به ثبت رسيده است اما بيوتيپ 3 بروسلا آبورتوس بيوتيپ غالب و بومي ايران محسوب مي شود و آلودگي گاوهاي ايران به بيوتايپ هاي 1و2 بروسلا ملي تنسيس نيز به اثبات رسيده است. بروسلا آبورتوس در ايران علاوه بر گاو و گاوميش، از اسب و خوك هم جدا شده است. بين سالهاي 1350 تا 1378 از مجموع 2384 سويه آبورتوس جدا شده در ايران، بايوتايپ 3 با 1849 سويه، بايوتايپ 5 با 345 سويه، بايوتايپ 1 با 73 سويه، بايوتايپ 7 با 70 سويه، بايوتايپ 2 با 39 سويه، بايوتايپ 4 با 6 سويه و بايوتايپ 6 با 1 سويه به ترتيب فراواني گزارش شده است(5و6 .( همچنين آلودگي گاوها با سويه Rev1 و سقط جنين در اثر اين آلودگي در يكي از مناطق ايران گزارش شده است. نگه داري گاوها در مناطق روستايي و عشايري ايران در كنار گوسفند و بز خطر انتقال سويه ملي تنسيس در گاوها را افزايش مي دهد(7 .( گوسفند و بز اولين بار بروسلا ملي تنسيس از كشت خون انسان در سال 1311 توسط دكتر كراندل(رئيس وقت انستيتو پاستور ايران) جدا گرديد. همچنين در سال 1327 ،بروسلا ملي تنسيس از شير بز توسط دكتر انتصار، در بخش بروسلوز موسسه واكسن و سرم سازي رازي جدا گرديد و در سال 1329 وجود بيماري در گوسفندان اطراف اصفهان به اثبات رسيد. توليد واكسن REV1 با همكاري سازمان بهداشت جهاني از سال 1341 در اين موسسه آغاز شده و از سال 1342 تاكنون به صورت ليوفيليزه عرضه مي گردد. اولين مايه كوبي جمعيت گوسفند و بز مربوط به سال 1342 بوده است (8 .( ميزان شيوع بروسلوز در جمعيت گوسفند و بز روستايي در سال 1373 و 1382 به ترتيب 88/2 و 1/2 درصد بوده استبين سالهاي 1350 تا 1378 از مجموع 3794 سويه ملي تنسيس جدا شده در ايران، بايوتايپ 1 با 3067 سويه، بايوتايپ 2 با 566 سويه و بايوتايپ 3 با 161 سويه به ترتيب فراواني گزارش شده است. اكثريت موارد گزارش شده بيماري در انسان در نتيجه آلودگي با بايوتايپ 1 ملي تنسيس بوده است. بايوتايپ 1 بروسلا ملي تنسيس بيشترين فراواني و پراكندگي را در ايران طي حداقل 40 سال گذشته داشته و بايوتايپ غالب و بومي كشور محسوب مي شود(5 .(بايوتايپ هاي 3و2و1 بروسلا ملي تنسيس توسط ذوقي و همكاران از گوسفند، بز، شتر، سگ، گاو و انسان در ايران جدا شده است همچنين گزارشاتي از آلودگي گوسفندان به بروسلا آبورتوس نيز وجود دارد. (6 ( شتر آلودگي با بروسلوز در شترهاي بسياري از مناطق ايران گزارش گرديده است. در مناطق جنوبي ايران شترها به صورت آزاد و غير متمركز پرورش داده مي شوند و جابه جايي بين مناطق مختلف ندارند كه در اين جمعيت، آلودگي كمتري به بروسلا وجود دارد اما در مناطق شمالي و شرقي به لحاظ جابه جايي وسيع تر دام و ورود دام از كشورهاي افغانستان و پاكستان، آلودگي بالاتري در جمعيت شترهاي آن گزارش شده است. نگهداري شتر در كنار گله هاي گوسفند و بز به دليل آلودگي گوسفندان ايران به بروسلا ملي تنسيس باعث انتقال بيماري به آنها مي شود كه گزارشي از جداسازي بيووار 1 بروسلا ملي تنسيس از شترهاي ايران وجود .(9،10،11)دارد گاوميش آلودگي سرمي گاوميش ها در ايران نيز طي مطالعه اي به اثبات رسيده است. در اين مطالعه كه در استان خوزستان انجام شد تعداد 400 گاوميش با استفاده از آزمون هاي سرم شناسي مورد بررسي قرار گرفتند كه در آزمونهاي رزبنگال، رايت و 2مركاپتواتانل به ترتيب 5/20 ،5/19 و 11 درصد آلودگي را نشان دادند. اين حيوانات كه در قسمت هاي شمالي و جنوبي ايران قرار دارند به عنوان دام اهلي همراه با ديگر گونه ها از جمله گاو، گوسفند، بز و شتر نگهداري مي شوند و مي توانند به عنوان مخزن عفونت براي انسان و ديگر حيوانات باشند(اسب وجود آلودگي در اسب هاي تعدادي از مناطق ايران نيز گزارش شده است. در مطالعه سرم شناسي 5/2 درصد اسب ها داراي آنتي بادي بر عليه بروسلا بودند(13 (و در قسمتهاي جنوبي ايران، آلودگي هاي سرمي مختلفي از صفر تا 12 %در بين اسبهاي اين ناحيه گزارش شده است(14 (همچنين در مطالعه اي مربوط به يكي از مناطق شرقي ايران، آلودگي 5/2 درصدي اسب ها به بروسلا گزارش شده است(15 .( سگ آلودگي سرمي سگ هاي گله، ولگرد و خانگي ايران به بروسلوز گزارش شده است. طي مطالعه مصلي نژاد و همكاران 9/4 درصد در سگهاي خانگي و 3/10 درصد سگ هاي مناطق روستايي شهرستان اهواز داراي آنتي بادي بر عليه بروسلا كنيس بودند(16و17 .(همچنين در مطالعه سرولوژي آلودگي سگ هاي گله مشهد به گونه هاي بروسلا آبورتوس و ملي تنسيس به اثبات رسيده است(18 .(در مطالعه ذوقي و همكاران در سال 1385 از 112 قلاده سگ حومه شهر تبريز با آزمايش هاي رزبنگال، رايت و 2مركاپتو اتانل، 4 مورد(5/3 (%شواهد آزمايشگاهي عفونت به بروسلا را نشان داده اند كه از هر 4 قلاده سگ بروسلا ملي تنسيس جدا شده است(19 .( سگ هاي گله به دليل اينكه از جفت هاي دفع شده و جنين هاي سقط شده دام هاي اهلي و آلايش هاي غير خوراكي انساني از قبيل اندام تناسلي نر و ماده تغذيه مي كنند داراي آلودگي به گونه هاي بروسلا آبورتوس و ملي تنسيس مي باشند و باعث انتقال جرم از منطقه اي به منطقه ديگر مي شوند. خوك اولين بار در سال 1327 از جنين سقط شده خوك، بروسلا سوئيس را جدا كردند و وجود بايوتايپ هاي 1 و 3 گونه بروسلا سوئيس در خوك در سال 1350 به ثبت رسيد. در حال حاضر با توجه به عدم پرورش و استفاده از خوك در ايران به دلايل مذهبي اين گونه وجود ندارد(2نتيجه گيري مسائل مختلفي در ارتباط با مشكلات مبارزه با بروسلوز در ايران وجود دارد: شرايط بدوي نگهداري گوسفند و بز و مدت زمان طولاني نگهداري گوسفند و بزهاي مولد بطوريكه اين دامها تا زماني كه قادر به زايمان بوده و داراي دندان باشند در گله ها نگهداري مي شوند كه اين عمر، بالاتر از دوره ايمني واكسنها مي باشد و باعث حساس شدن دوباره دام ها در برابر عفونت مي گردد همچنين عدم وجود سيستم شناسائي دامهاي روستائي و عشايري باعث بي اطلاعي از سوابق ايمني گله ها مي شود. ايران در منطقه اي قرار دارد كه از نظر بروسلوز داراي آلودگي فراواني مي باشد، همچنين به دليل ضعف سيستم دامپزشكي و عدم ارسال گزارش، از وضعيت آلودگي تعدادي از كشورهاي همسايه ايران، اطلاعات روشن و مشخصي در دست نمي باشد. وجود مرز هاي طولاني و خاكي فاقد كنترل با كشورهاي آلوده همسايه و حجم بالايي از مبادله دام با اين كشورها، ضعف در سيستم قرنطينه و كنترل تردد وحمل و نقل دام درمناطق مرزي و داخلي برنامه مبارزه با بروسلوز را با مشكلات فراواني مواجه كرده است. پراكندگي دام ها در روستاها وكمبود اعتبارات و امكانات متناسب با برنامه ها نيز از ديگر دلايل مشكلات مي باشد. دامداران عموما كنترل را فقط به مدت محدودي و تحت شرايط اضطراري مي پذيرند. ناآرامي هاي سياسي، كاهش بودجه و همه گيري ساير بيماري ها باعث مي شوند كه توجهات به سوي منابع ديگري معطوف شود. اغلب بيماري هايي كه نظير بروسلوز مزمن مي شوند، نمي توانند دامداران و سايرين را جهت اقداماتي براي كنترل و ريشه كني بيماري به طور جدي ترغيب كنند. در انتها اينطور مي توان نتيجه گيري كرد كه كنترل و پيشگيري از بروسلوز پيچيده تر از مايه كوبي و آزمايش و كشتار دام هاي آلوده مي باشد. يك برنامه كنترل و ريشه كني بيماري با حمايت مناسب منابع مالي در كنار همكاري دامداران و متوليان دولتي برنامه نياز است تا از گسترش بيماري جلوگيري شود. بدون اين مسائل، هر گونه استراتژي هر چند خوب نيز محكوم به شكست است.