زبان خود را انتخاب کنید

pdf بیماري توکسمی آبستنی محبوب

توسط در مقالات حوزه دام و طیور و کشاورزی Tagged in بیماری_توکسمی_آبستنی, بیماری_متابولیکی, مسمومیت_آبستنی, کمبود_مواد_معدنی 2348 دانلود

دانلود (pdf, 1.35 MB)

جزوه_متابوليك_جناب_آقاي_دكتر_زكيان (5).pdf

اریخچه : بیماري مسمومیت آبستنی (بیماري دوقلوزایی،کتوز آبستنی و فلج بره زایی) یک بیماري متابولیکی بسیار کشنده است که نه تنها درگوسفند و بز بلکه در گوزن،خوك و راسو هم گزارش شده است.این بیماري عموما در اواخر آبستنی و بیشتر در دامهاي دوقلو آبستن دیده میشود. بیماري را گیل روت از استرالیا و در سال 1909 براي اولین بار گزارش کرد ونام آن را فلجی قبل از زایمان نامید و در منابع بعدي استرالیایی آن را مسمومیت آبستنی نامیدند،بروس از دانشگاه کلمبیا در سال 1919 آنرا استروکورمیا (stercoromia،(دیموك و همکاران در ایالت کنتاکی و در سال 1934 آنرا اسیدوز و گروئن والد و همکاران هم در آفریقاي جنوبی از سال 1941 آنرا دامسیکت (Domsiekte (نامیدند. مطالعات انجام شده توسط دیویس نیز در سال 1974 مشخص کرد که بیماري در گله هاي بزرگ کشور نیوزیلند سالانه سبب 10 %تلفات و حدودا 4 میلیون دلار خسارات ناشی از اختلال در گسترش گله و فرآیند تولیدمثل میشود.

سبب شناسی: تا قبل از سال 1940 دانشمندان علل متفاوتی مثل عفونت،کمبود موادمعدنی،آسیبهاي مغزي و کلیوي و میزان بالاي پروتئین جیره را از علل رخداد بیماري میدانستند درحالی که این تئوري کاملا درست نبود و شواهد محکمی دال برصحت کامل آنها در دسترس نبود اما تعداد دیگري از محققین از سال 1941 نظریات جدیدي در توضیح سبب شناسی بیماري ارائه دادند،براین اساس آنها معتقد بودند که مواردي همچون تعداد جنین ها،فعالیت اندك دام آبستن،کمبود ویتامین و کولین همه در رخداد بیماري موثر هستند و مسئله آبستنی،نوع تغذیه دام وعوامل استرس زا هم سبب افزایش استعداد دام نسبت به بیماري می- شود. هایپوگلایسمی و هایپرکتونمیا دواختلال متابولیکی اولیه در بیماري توکسمی آبستنی هستند وبه دنبال افزایش تقاضاي دام به انرژي در هفته هاي آخر آبستنی رخ میدهد اما براساس شرایط تغذیه اي موجود در گلههاي مختلف گوسفند تنوع بسیار بالایی در میزان رخداد بیماري وجود دارد.مهمترین عامل اتیولوژیکی موثر در رخداد بیماري کاهش سطح دریافت غذا در 4 تا 6 هفته آخر آبستنی است. این دوره زمانی مقارن است با افزایش یافتن سرعت رشد و تکامل جنین و توام با آن افزایش چشمگیر در نیاز به انرژي بالاخص در میشهاي دو یا سه قلو آبستن به وضوح مشهود است. این بیماري همچنین در بز هم به وفور دیده میشود وعلتی مشابه با آنچه در گوسفند مطرح است بر وقوع بیماري تاثیرگذار است. بیماري فوق الذکر براساس علل مدیریتی و تغذیه اي موثر در رخداد به چند دسته تقسیم میشود که عبارتند از: الف) توکسمی آبستنی اولیه ب) توکسمی آبستنی میش چاق پ) توکسمی آبستنی گرسنگی ج) توکسمی آبستنی ثانویه د) توکسمی آبستنی به دنبال عوامل استرس زا. البته در موارد بسیارکمی نیز بیماري در دامهاي غیرآبستن چاق متعاقب کاهش شدید دریافت غذا و یا افت شدید اشتهاي دامها در یک دوره چند روزه دیده شده است،این نکته سبب شد تا بحث برسر این مسئله بالا بگیرد که آبستنی یک فاکتور ضروري در پیشرفت بیماري نیست اما سبب تسریع در رخداد بیماري میشود،تا اینکه فریزر این نظریه را رد کرد و در طی مطالعات خود ثابت کرد که نه تنها آبستنی یک اصل اساسی در رخداد بیماري است بلکه در پیشرفت بیماري نیز موثر است. هایپوتز رخداد بیماري در یک پروژه دانشگاهی در دانشگاه اوترخت هلند این چنین بیان شده است که به دنبال توکسمی آبستنی،لیپولیز دربافت هاي چربی افزایش مییابد و چون متعاقب آن دام دچار هایپرکالمی، هایپوکلسمی،افزایش میزانهورمون کورتیزول وکاهش انسولین میشود درنتیجه برشدت تجزیه بافتهاي چرب افزوده و به علت عدم توانایی دام در استفاده از پیش سازهاي انرژي موفق به بهبود نشده و عموما به درمان پاسخی نمیدهد.

اپیدمیولوژي: الف) توکسمی آبستنی اولیه:مهمترین و شایعترین علت بروز بیماري است و به دنبال کاهش دریافت غذا در طی نیمه دوم آبستنی و یا یک دوره کوتاه محرومیت غذایی به علت ضعف در مسائل مدیریتی و انجام کارهایی از قبیل پشم چینی،حمام ضدانگل،تغییرات ناگهانی آب و هوایی،خیس شدن دامها و خوراندن دارو به طرز نادرست دراواخر آبستنی اتفاق میافتد. در گله هاي مرتعی که پرورش آنها وابسته به گیاهان مرتع است،عدم رعایت مسائل مدیریتی میتواند سبب کاهش گیاهان چراگاه و ناکافی بودن تراکم آنها شود. بعلاوه در این نوع گله ها زایمان هاي زودرس در اوایل زمستان و در شرایطی که هیچ گیاهی در سطح چراگاه وجود نداردمیتواند به شدت در شیوع بیماري موثر باشد.در مواردي نیز به دنبال انتقال دامها در اواخر آبستنی از محیط بسته بر سطح مراتعی که کیفیت بسیار بالایی دارند ممکن است به علت عدم آشنایی دام با نوع چراگاه و تیپ گیاهان آن سبب درجاتی از کاهش اشتها و عدم تغذیه مناسب شده و در نتیجه نیازهاي دام برآورده نشده و در معرض ابتلا قرارگیرد. نگه داشتن میشها در اواخر دوره آبستنی در طویله و تغذیه با علوفه کم کیفیت ویا تغییر جیره و روش خوراك دهی و یا تغذیه با جیره کپک زده و آغشته به مدفوع هم خود میتواند منتج به کاهش دریافت غذا به خصوص در بزهاي آبستن شده و دام را مستعد سازد. مسئله رقابت بر سر غذا نیز به ویژه در دامداري هایی که دامها بصورت دستی تغذیه می- شوند بسیار مهم است واگرتعداد آخورها کافی نباشد و یا تناسبی بین فضا و تعداد گوسفندان وجود نداشته باشد و حتی اگر تعداد قوچ یا بزحاضر درگله گوسفند آبستن زیاد باشد همه به نحوي بر میزان دریافت غذاي میشها تاثیر منفی میگذارد. در کلیه سیستم هاي مدیریتی که تعداد جنین هریک از میشهاي آبستن مشخص نشودو لذا میزان انرژي مورد نیاز در اختیارمیشها قرار داده نشده باشدباعث میشود دامهاي آبستن در پاسخ به افزایش نیازهاي تغذیه اي جنین ها در 6 هفته آخر آبستنی با مشکل مواجه شده واحتمال رخداد بیماري در آنها به طرز چشمگیري بالا میرود. ب)توکسمی آبستنی میش چاق: این حالت بدون دخالت استرس و در میشهایی که تغذیه خوبی داشته اند و در اواخر آبستنی به شدت چاق شده اند دیده میشود.میشهاي چاق در اواخرآبستنی دچار کاهش اشتهاي اختیاري میشوند که این امر بعلت کاهش حجم شکمبه ناشی از تجمع چربی در داخل شکم و رشد فزاینده جنین است. علاوه بر این اگرجهت تغذیه دام آبستن در این زمان ازغذاي بسیار پرآب مثل سیلو و یا گیاهان داراي ریشه غده اي استفاده شود در رخداد بی تاثیر نیست. در گذشته دانشمندان معتقد بودند فعالیت کم در طول آبستنی نیز میتواند در ابتلاي دام موثر باشد،چون ورزش سبب بهبود تونوسیته عضلانی و حفظ انعطاف پذیري رحم و کمک به بره حین زایمان میشود. بیماري معمولا توام با هیپوکلسمی ظهور میکند. پ) توکسمی آبستنی گرسنگی: این شکل از بیماري در میشهاي آبستن که به شدت لاغر باشند دیده میشود.رخداد این فرم از بیماري چندان شایع نیست اما در صورتی که وضع گیاهان چراگاه بسیار بد باشد و دربرنامه پرورش دام از جیره دستی استفاده نشود احتمال دیده شدن این شکل بیماري وجود دارد. در کل این چنین میتوان بیان کرد که در سیستم هاي پرورشی اگر مدیریت بسیارضعیف باشد توقع بیماري میرود. ج)توکسمی آبستنی ثانویه: این شکل نیز عموما بصورت تک گیر دیده میشود و نتیجه بیماري هاي همزمان با آبستنی و یا سایر بیماري ها مانند گندیدگی سم و آبسه پا است که سبب کاهش اشتهاي دام میشوند. آلودگی هاي کرمی شدید مثل همونکوس کونتورکوس نیز میتواند سبب اختلال بیشتر در متابولیسم گلوکز و افزایش تغییرات در نحوه پیشرفت بیماري شود. علاوه بر این موارد وجود بیماري هایی نظیر ورم پستان،پنومونی و لنگش همگی موجب پیچیدگی اوضاع دام میشودد) توکسمی آبستنی به دنبال عوامل استرس زا: یکی دیگر از عوامل موثر در بروز بیماري است و در صورتی که استرس عامل اولیه باشد میتواند منجر به بیماري شود. به عنوان مثال چنانچه دام هاي آبستن در اواخر آبستنی از سطح مرتع به طویله و یا برعکس منتقل شوند و نیز حمل و نقل دام ها با کامیون،پیاده روي هاي طولانی مدت،حمله سگ و گرگ به گله و تغییرات آب و هوایی همگی سبب افزایش فعالیت غده آدرنال در پاسخ به فاکتورهاي استرس زا میشود. این بیماري در 6 هفته آخر آبستنی و بخصوص در 2 هفته پایانی آبستنی بیشتر دیده میشود و بنابر شواهد موجود دام هاي دو و سه قلو آبستن عموما بصورت اولیه به بیماري مبتلا میشوند. بیماري توکسمی آبستنی در تمامی روش هاي نگهداري و پرورش گوسفند دیده میشود اما میش هایی که وضعیت بدنی 2 و یا زیر آن را دارند حساسترند. همچنین فاکتورهایی نظیر هایپوکلسمی،بارش برف و باران ،سرماي شدید و کاهش تحرك در اپیدمیولوژي بیماري دخیل است. 

pdf بیماري هموگلوبینوري بعد از زایش محبوب

توسط در مقالات حوزه دام و طیور و کشاورزی Tagged in بیماری_متابولیکی, زایش, هموگلوبینوری, گاومیش 2257 دانلود

دانلود (pdf, 1.35 MB)

جزوه_متابوليك_جناب_آقاي_دكتر_زكيان (21).pdf

یک بیماري بعد از زایش می باشد که در آن هموگلوبینوري مشاهده می کنیم. این بیماري یک بیماري متابولیکی است که در گاو میش ها هم مشاهده می شود با این تفاوت که در انتهاي آبستنی اتفاق می افتد. مهمترین علت بیماري کمبود فسفر است اما به درستی علت آن مشخص نیست. بیماري در ردهي گاوسانان است، به شدت وابسته به میزان تولید، سن و هفته هاي سپري شده ي بعد از زایمان است. چون هر چه از زایمان فاصله می گیریم، میزان تولید افزایش می یابد، در نتیجه از هفته ي 3 تا 6 بعد از زایمان بیشترین پیکی است که رخداد این بیماري را می توانیم ببینیم چون شیر بسیار زیادي تولید می کند و فسفر زیادي از طریق این شیر دفع می شود. از سن 5 سالگی به بعد شانس دیدن بیماري افزایش می یابد چون هر چه سن افزایش پیدا می کند، ذخایر کلسیم و فسفر بدن کاهش پیدا می کند و از طرف دیگر بازجذب کلسیم و فسفر از روده ها کاهش پیدا می کند چون که کفایت عمل سلول هاي روده در جذب کاهش پیدا می کند و اثر VitD3 بر روي استخوان ها کممیشود و میزان ذخیره ي کلسیم و فسفر استخوانی بعد از هر زایمان کاهش پیدا می کند.پس هر چه گاو پر شیر تر و مسن تر باشد شانس رخداد بیماري در آن بیشتر است. علت بروز هایپوفسفاتمی،کمبود انرژي است و یکی از عواملی که باعث تخریب RBC و همولیز می شود که این ها در کنار هم یا به تنهایی می تواند اآغازگر بیماري باشد.

اپیدمیولوژي: این بیماري در بیشتر کشورهاي جهان دیده شده است. یک فرم جهانی دارد که در همه ي کشورها دیده می شود.فرم نیوزلندي بیماري که در نیوزلند دیده می شود که تلفات زیاد دارد.فرم دیگر در تلیسه هاي 2 ساله دیده می شود که یک آنمی خفیف و هایپوفسفاتمی خیلی خفیف وجود دارد و درجاتی از کمبود مس در این بیماري دیده شده است.یک فرم تک گیر و انفرادي وجود دارد. بروز بیماري در مناطق مختلف در فصول مختلفی رخ می دهد ،مثلا در کشور مصر بیشتر در بهار، در ایران بیشتر در زمستان و در آمریکا بیشتر در تابستان رخ می دهد. دلایل مختلفی میتواند روي زمان بروز بیماري تاثیر بگذارند، یکی از آن ها جیره است،در بهار چون علف سبز جیره بالا می رود، در زمستان مربوط به دریافت انرژي جیره می شود. یک لیتر شیر حدودا 100 میلی گرم فسفر را از بدن خارج می کند که در آغوز حدودا 10 برابر این میزان است. این عارضه به دو شکل قابل مشاهده است، یکی این که فسفر در جیره کم است، که این در دام داري هاي غیر صنعتی و چرا در سطح مرتع رخ می دهد چون اگر دامداري صنعتی باشد کنسانتره فسفر کافی دارد. خانواده ي کلم سانان، یونجه، شلغم، ترب، کلم بروکلی و چغندر قند فسفر خیلی پایینی دارند در نتیجه روي رخداد بیماري تاثیر دارند.دام اگر به مدت طولانی از این جیره ها استفاده کند می تواند باعث بیماري شود. بالانس کلسیم – فسفر باید بر قرار باشد، یعنی کلسیم به فسفر 2-1 باشد، این نسبت نباید کمتر یا بیشتر از این باشد چون روي جذب فسفر اثر منفی دارد. ترکیباتی که فسفر زیاد دارند شامل غلات، جو، گندم، ذرت و سبوس می باشند که اگر در جیره وجود داشته باشند این بیماري معمولا دیده نمی شود.

کمبود انرژي جیره بیشتر در فصول سرد در دام هایی که در سطح مرتع هستند دیده می شود ، یا زمانی که برف روي علوفه را پوشانده یا دام پر تولید می باشد یا خشکسالی است ، یا وقتی که دام آب سرد زیادي می نوشد . در داخل خون تغییر رقت خون را مشاهده می کنیم ،که این آب زیاد می تواند بر روي غشاي RBC تاثیر بگذارد و این غشا که آسیب ببیند به سمت لیز شدن پیش می رود و حاصل آن هموگلوبینوري است . عوامل سمی همولیز کننده مانند سیستئین،S متیل سولفوکساید، اگزالات، متیونین و ... می تواند باعث ایجاد این بیماري شود. در کلم ماده اي به نام متیل سیستئین وجود دارد که در دستگاه گوارش به Sمتیل سیستئین تاثیر می گذارد که خود می تواند روي RBCتاثیر بگذارد. این عوامل روي غشاي RBC تاثیر می گذارد که باعث می شود یا ATP مورد نیاز به RBC نرسد، به دلیل این که فسفر (P (کم است، یا این که به طور مستقیم به غشاي RBC آسیب می زند به این صورت که عوامل همولیز کننده روي غشاي RBC می نشینند و باعث لیز RBC می شوند یا این که آنزیم هایی که نقش ساختاري در تامین انرژي در غشاي RBCرا دارند مختل می کنند. نهایتا این عوامل روي دیواره ي RBC می نشینند و باعث می شوند که هموگلوبین در یک نقطه جمع شود که به این ساختار هینز بادي گفته می شود. به صورت اتوماتیک سیستم رتیکولو اندوتلیال به رهبري طحال تمام هینز بادي ها را جمع می کند و داخل سیستم رتیکولو اندوتلیال می برد و در نهایت بعد از لیز شدن از کلیه دفع می شود،کلیه تا یک حدي هموگلوبین را به خون باز می گرداند، از یک نقطه به بعد هموگلوبین وارد ادرار می شود و رنگ ادرار در اینجا به سمت قهوه اي،قرمز یا شکلاتی پیش می رود. ویتامین E یک ویتامین آنتی اکسیداتیو است، یعنی از عملکرد اکسیداتیو و یکسري ترکیبات مانند پروکسید هیدروژن که آسیب رسان است جلوگیري می کند. اگر ویتامین Eکم باشد این ها می توانند به غشا RBCآسیب بزنند و باعث لیز RBC شوند. مس هم یک میکروالمنت دیگر است. مس مهمترین ساختار است که در فعالیت هاي آنزیمی دخیل است. آنزیم هاي زیادي به مس وابسته هستند که در بافت استخوانی و غیر استخوانی در متابولیسم تاثیر دارند، در دیواره ي RBC و محافظت از غشاي RBC نقش دارند، وقتی مس کم باشد آنمی ها اتفاق می افتد. SODیا سوپر اکسی دسموتاز که در کنار ویتامین E یک عامل آنتی اکسیداز است، که وجودش وابسته به مس است

pdf بیماري کبد چرب در گاو محبوب

توسط در مقالات حوزه دام و طیور و کشاورزی Tagged in _گاوها, انفیلتراسیون, بیماری_متابولیکی, بیماری_کبد_چرب, چربی_کبد 2419 دانلود

دانلود (pdf, 1.35 MB)

جزوه_متابوليك_جناب_آقاي_دكتر_زكيان (6).pdf

یک بیماري متابولیکی مهم در نوع گاو است که با افت بسیار شدید شرایط بدنی، وضعیت سلامتی و عملکرد سیستم تولید مثلی همراه است.

اتیولوژي: این بیماري به علت تحرك بسیار شدید مقادیر عظیم ذخایر چربی بدن به سوي کبد اتفاق می افتد.هنگامی که دریافت کبدي چربی از میزان اکسیداسیون و ترشح لیپید ها در کبد پیشی گیرد این بیماري رخ می دهد. چربی هاي اضافی در کبد تجمع یافته و به همین دلیل منجر به کاهش شدید فعالیت هاي متابولیکی کبد می شوند.این مسئله به علت نیاز بسیار شدید و ناگهانی به انرژي در اوائل پس از زایمان در گاو هاي شیري تازه زا اتفاق می افتد. همچنین در گاو هاي پرواري چاق و آبستن به علت محرومیت ناگهانی از غذا بیماري رخ می دهد، مخصوصا کبد چرب در گاو هایی که دوقلو آبستن باشند بسیار شدید تر می باشد. در حقیقت بیماري پیچیده شدن (exaggeration (یک اتفاق عمومی و عادي در گاوهاي شیري پرتولید، که همان بالانس منفی انرژي در اوایل پس از زایمان است،می باشد. کاهش اختیاري دریافت غذا (VMDI (در انتهاي آبستنی در گاو شروع گردیده و به اوایل زایش نیز کشیده می شود. کاهش دریافت غذا همزمان با تغییرات گسترده در وضعیت تولید مثلی،توده چربی و تغییرات متابولیکی در حمایت از تولید شیر می باشد. به علاوه سیگنال هاي متابولیکی نقش مهمی در تنظیم ماده غذایی بازي می نمایند. این سیگنال ها شامل مواد غذایی، متابولیت ها، هورمون هاي تولید مثلی،انسولین، پپتید هاي روده اي، سایتوکین ها و نوروپپتید ها می باشند. چربی هاي بدن خصوصا چربی هاي زیر جلدي تحرك یافته و به طور اولیه در کبد و همچنین در عضلات و کلیه ها تجمع پیدا می نمایند. این که گاو در زمان زایمان واقعا چاق باشد و یا نباشد در تعیین درجه تحرك چربی ها مهم نیست بلکه درجه بالانس منفی انرژي در اوایل شیرواري بحرانی تر می باشد.

اپیدمیولوژي:

وقوع و شیوع: انفیلتراسیون چربی کبد گاوان شیري پر تولید از چند هفته قبل از زایمان و پس از زایمان رخ داده و با بسیاري از بیماري هاي حول و حوش زایمان همراه می باشد و نیز باعث افزایش فاصله conception to calving می گردد. در گاوان شیري کبد چرب ابتدا در 4 هفته اول پس از زایمان اتفاق می افتد،در این زمان تا 50 % از تمامی گاوان تا حدودي تجمع تر آسیل گلیسرول را در کبد خود دارند. شکل شدید تجمع چربی در کبد بلافاصله قبل و بعد از زایمان تحت عنوان کبد چرب، سندرم گاو چاق یا توکسمی آبستنی نامیده می شود که شدیدا نیز کشنده است. در گاوان بیشترین موارد بیماري در انتهاي آبستنی موقعی که دریافت مواد غذایی در گاوانی که قبلا به خوبی تغذیه شده اند و چاق می باشند، کاهش می یابد. شیوع کبد چرب (حضور بیش از 50 میلی گرم تري آسیل گلیسرول در هر گرم بافت مرطوب کبد) در یک گله شیري صنعتی 1/54 % بوده است. درصد مرگ و میر و حذف گاوان شیري به دنبال بیماري تحت تاثیر میزان تري گلیسرید کبدي است، 15 %لیپیدوز خفیف، 31 %متوسط و 44 %لیپیدوز شدید کبدي. شیوع بیماري در گله هاي شیري می تواند تا 25 % گاو ها را شامل گردد و مرگ و میر انفرادي بیماري تا 90 %می رسد.بر اساس میزان چربی موجود در کبد (از نظر بافت شناسی) گاو ها یک هفته پس از زایمان به سه گروه تقسیم می شوند: کمتر از 20 %چربی معادل کمتر از g/50mg وزن کبدي، 40-20 %چربی کبدي معادل g/100mg-50 و بیش از 40 %که معادل g/100mg وزن کبدي چربی است. این غلظت ها معادل انفیلتراسیون چربی ملایم، متوسط و شدید می باشد. گاو هایی که یک هفته پس از زایمان کمتر از 20 % چربی در کبد دارند نرمال می باشند و آن هایی که بیش از 20 % چربی در کبد دارند مبتلا به کبد چرب نامیده می شوند. تقریبا 30 % از گاو هاي پر تولید در UK یک هفته پس از زایمان داراي کبد چرب می باشند. علایم بالینی بیماري عمدتا در صورتی که تجمع چربی کبدي در رنج 45-35 %و یا بیشتر باشد تظاهر می یابد.