زبان خود را انتخاب کنید

pdf كمپلكس اصلي سازگاري نسجي محبوب

توسط در مقالات حوزه دام و طیور و کشاورزی Tagged in MHC, ژنهای_نزدیک_بهم, کمپلکسهای_سازگاری_نسنجی, گونه_های_مهرهدار 1114 دانلود

دانلود (pdf, 8.02 MB)

سیستم دعاعی بدن (18).pdf

MHC ، گروهي از ژنهاي نزديك بهم است كه در تمام گونههاي مهرهداران (علي الخصوص پستانداران) يافت ميشود و بصورت يك واحد ژنتيكي به ارث ميرسد. به عبارت ديگر جايگاه ژنيMHC)Locus MHC (مجموعهاي از ژنهاست كه بر روي كروموزوم خاصي قرار دارد. همچنين لكوس MHC شامل مجموعهاي از لوكوسهاي متعدد است كه تشكيل يك هاپلوتيپ را ميدهد. كشف مجموعة سازگاري نسجي (MHC (از نتايج جالب توجهي بود كه از پايهگذاري علم پيوند اعضا بـه دسـت آمـد. اينكـه هرشخصي از لحاظ خصوصيات بيوشيميايي و آنتيژنيكي منحصر به فرد ميباشد و در نتيجـة تجربيـات و تمهيـدات پيونـد بافـت و اعضا، مسبب مشكلاتي ميگردد. البته تا قبل از دهة40 قرن بيستم، اختلافات آنتي ژنيكي در گروههاي مختلف خوني نيز به اثبـات رسيده بود. در اين سالها بود كه جرج اسنل (Snell George (و همكاران، تجربيات گرانقدري را بر روي موشهاي آزمايـشگاهي نژادهاي خالص انجام دادند كه سرآغاز تحقيقات بعدي بر روي ايمونولوژي پيوند اعضاء بـود . نژادهـاي خـالص موشـي كـه حاصـل آميزشهاي مكرر بين افراد يك نسل ميباشند و بعد از حـدود 20 دوره، از لحـاظ ژنتيكـي بـا يكـديگر هـم ژن و يـا سـين ژنيـك ميگردند، الگوهاي مناسب و دقيقي براي مطالعه در زمينه پيوند اعضا ميباشند. چگونگي قبول پيوند در اين موجودات مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و اين افراد، از آنجائيكه روي جفت كروموزوم خود و در تمام لوكوسهاي ژنتيكي، داراي توالي اسيدهاي نوكلئيكي يكسان ميباشند، با يكديگر هوموزيگوت بوده و قادر به قبول پيوند بافت ميباشد. در اين موجودات هيچگونه واكنش رد بافت بروز نمييابد در حاليكـه موشـهاي هـم نـژاد ولـي ناخـالص بـدليل وجـود سـاختار پليمورفيك در ژنها،دچار وقايع تخريبي رد بافت ميگردند. افراد مختلف يك نژاد خالص، در مورد ژنهاي پليمورفيـك، تنهـا يـك آلل از جمعيت اصلي را بروز ميدهند، زيرا كاملا” هوموزيگوت ميباشند، در حاليكه در جمعيتهـاي ناخـالص و نژادهـاي مختلـف، آللهاي متفاوت بروز يافته و انواع مختلف آلل از يك لكوس ژنتيكي در افراد مختلف نژاد تظاهر مي يابد. در اين حالـت، ايـن افـراد نسبت به يكديگر، آلوژن ميباشند. وقتي عضوي يا بافتي، از يك حيوان به حيوان ديگر پيوند زده مي شود، نتيجـه بـه دو صـورت مـشاهده مـي گـردد. در صـورت ناخـالص بـودن حيـوان دهنـده و گيرنـده، نـسبت بـه يكـديگر،سيـستم ايمنـي طـي فرآينـدي بـه نـام پـس زدن يـا رد نمـودن (rejection،(پيوند را تخريب مينماد. پس ميتوان نتيجه گرفت كه پيوند بين حيوانات از يك نژاد خالص پذيرفتـه مـي شـود، در حاليكه پيوند بين حيواناتي كه از نژادهاي خالص و مختلف هستند ( و يا اينكه افراد مختلـف يـك نـژاد ناخـالص هـستند) پـس زده ميشود. بنابراين پاسخ به بافت پيوندي و روند شناسايي اجزاء مولكولي سطوح ديگر بين بافـت دهنـده و ميزبـان گيرنـده، برمبنـاي اصول ژنتيكي است. ژنهاي مسئول در سطوح آنتيژنتيكي بافت پيوند شده، همان تشكيلات حاصله از جايگاه سازگاري نسجي يـا MHC ميباشد. اينها همان ژنهاي سازگاري نسجي ميباشد. نهايتا”، تفاوتهاي موجود بين بافت بيگانه و خودي به دليـل وجـود پلي مورفيسم در بين آللهاي مختلف ژنهاي سازگاري نسجي در يك جمعيت ناخالص ميباشد. سرنوشت بافتها و اندامهاي پيوندي، بستگي به تعدادي عوامل دارد كه مهمترين آنها، پاسخ ايمني گيرنده به آنتي ژنهايي است كه در سطح سلولهاي بافت دهنده سبب تحريك آن ميگردد. MHC سبب توليد سيستمهاي آنتيژنيكـي مـيشـود كـه مـستقر درسطح بافت بوده و اساس تفاوتهاي ساختاري بافتي را در بين افـراد يـك گونـه تـشكيل مـيدهـد.MHC مـسئول كٌـد نمـودن پروتئينهاي مخصوصي استكه به توسط ژنهايمربوطهبر روي لكوسمربوطه،درتمام سلولهاي بدن ظاهر ميشود.